جستجو
-
۱تصویر
قرار بعد از طلاق خدیجه بگم خانم، ۱۳۲۴ ق
قرارداد میان علویه خدیجه بگم خانم، دختر حاجی سید علی خویی، با همسرش، حاجی احمد خویی، مبنی بر این که بعد از طلاق و تمام شدن عدهاش تا زمان رفتن به خوی در خانه حاجی احمد بماند و هر ماه مبلغ یازده تومان قران جدید از بابت خرج و مصارف یا کرایه خانه به حاجی احمد بدهد. همچنین بابت استفاده از لباس چیت، شال حریر، اسباب طلا، هر ماه شش هزار دینار با پول توتون پرداخت کند. وقت رفتن به خوی، خدیجه بگم خانم باید تمام لباسها و اسباب طلاها را با اجرت هر قدر که باشد از قرار ماهی پانزده تومان حساب کرده پرداخت کند.
-
۱تصویر
درباره حقوق صغری خانم، ۱۳۲۹ ق
برگه مشخصات صاحب حقوق: صغری خانم، دختر ملا جعفر، سی ساله، اهل خوی و ساکن تهران، حقوق خود را، که از سال ۱۳۲۸ ق برقرار است، به مبلغ هشت هزار دینار دریافت میکند.
-
۱تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا به عمید لشکر به تاریخ ۲۱ رجب؛ درباره سلامتی خانواده؛ پیشرفت میرزا ابوترابخان در خواندن و درخواست خلعت برای او؛ مطالبه غله؛ درخواست نوشتن نامه به صورت هفتگی؛ سؤال درباره تمایل مخاطب به خریدن حصه عطا بیک از روستای ورقه؛ نظرعلی بیگ میرزا ابوترابخان را واسطه غفارخان سلطان کرده و امیرالامراء العظام حاج سطوة السلطنه آنها را به نویسنده رجوع داده که او هم مسئله را خاتمه داده، نگرانی از بابت غفار خان سلطان و دادن مواجب محمد خان توسط مشهدی محمد آقا؛ اینکه نویسنده بیست و دو تومان پول نقدی را که به تبریز آورده بوده برای خانه و تدارک زمستان خرج کرده است، اما اگر بیست و هفت تومانی که از...
-
۲تصویر
نامه به حاج احمد آقا تاجر خویی
نامه به حاج احمد آقا تاجر خوی، در خصوص مسائل مالی حاج احمد و آقایان دیگر از جمله حاج محمد جعفر اوف، حاج محمد علی آقا رضا اوف، حاج علی محمد و حاج اسماعیل که به حاجی احمد بدهکار و مقروض هستند؛ او برای مرحومه زحمت بسیار کشیده و هر کار می خواسته برایش انجام می داده، مرحومه از دست او راضی بوده و نویسنده حتی مایل بوده جای او ناخوش می شده، از مخاطب گله کرده که او را سرزنش کرده، و از او خواسته از مرحومه چیزی ننویسد؛ درباره محمد جواد، او را پس از هشت روز ختنه کرده اند، آبله هم نگرفته و سلامت است و خواسته مخاطب نگرانش نباشد؛ برای مادر نوزاد رحمت خواسته که کسی را نداشته تا دردش را به او بگوید و شب و...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا به عمید لشکر؛ درباره وضعیت نویسنده در خصوص دادن مرخصی به فوج تبریز پس از دریافت تلگراف و نامه امیر سردار کشیکچی باشی از طریق امیرالامراء حیدرخان امیرتومان و دادن مقداری جیره به آنان؛ چون کتابچه ثبت جیره در دست نویسنده بوده و کامل نشده ناچار با مقرب الخاقان علی نقی خان سرهنگ که برای دیدن خواهرش به خوی می رفته همراه شده است؛ تصمیم برای رفتن به تبریز به منظور محاسبه عمومی قورخانه که با اطلاع از فوت دختر سرهنگ که عیال هژیرالملک بوده با وی به مرند رفته؛ دیدار با میرزا ابوترابخان؛ به این دلایل نتوانسته به حضور مخاطب برسد و از این بابت ناراحت است؛ پیشنهاد علی نقی خان سرهنگ برای دادن...
-
۷تصویر
درباره عروس علیخان
مکاتباتی درباره اغتشاش در آذربایجان و قلع و قمع علیخان و ایل شکاک، این که در حمله به قلعه چهریق علیخان و همسر و فرزندانش موفق به فرار شدهاند اما عروسش، همسر محمد آقا، اسیر شده و چون بسیار زیبا بوده ناصرالدوله فرمانده لشکر دولتی او را تصاحب کرده و به آقا علی خواجه نصرت الدوله دستور داده است از او محافظت کند و برایش لباسهای فاخر تهیه کند؛ هم چنین درباره آزاد کردن عروس و سپردن او به شیخ الاسلام، سکونت میرعلیخان و اتباعش در خاک عثمانی؛ و روایت کشتن زنان به دست قزاقها که پس از بریدن گیسوان و جدا کردن سرشان، آنها را به عنوان مرد تحویل دادهاند تا انعام بگیرند.